سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ دیجی پاورپوینت

یک وبلاگ آموزشی با دسته بندی موضوعی

عوامل حیاتی موفقیت در مدیریت فرایند کسب و کار (BPM)

اگرچه مدیریت فرایند کسب وکار (BPM) یک مفهوم کلی است، اما هنوز بعنوان یک تئوری می باشد. این منجر به مشکلاتی در شناسایی عوامل بحرانی موفقیت دربرنامه های مدیریت فرایند کسب وکار در حالت کلی و خاص می شود. این مقاله یک چارچوب اساسی را با استفاده از سه نظریه مطلوبیت ارائه می دهد: اقتضایی، قابلیتهای پویا و تناسب وظیفه / فناوری. فرض اصلی این است که در درجه اول محیط کسب و کارفرایندهای مطلوب و مناسب مورد نیاز باشد. بعد هردوی بهبود مستمر و تناسب مناسب بین فرایندهای وظیفه ای کسب و کار و سیستمهای اطلاعاتی باید وجود داشته باشد. تئوری زمینه ای مورد استفاده باید عوامل موفقیت حیاتی در مطالعه ی موردی از بخشهای بانکی را شناسایی کند.

 

مقدمه ای کوتاه از BPM

از 40 سال قبل موضوع تناسب بین سازمان و استراتژی، ساختار، فرایندها، فناوری ومحیط آن، اساسی برای ایجاد نظریه و پژوهشها بوده است. محیط درحال تغییر، منجر به افزایش علاقه در بهبود فرایندهای کسب و کار سازمانی به منظور ارتقاء کارایی شده است. یکی از زمینه های برخورد با چالشها در مدیریت فرایند کسب وکار (BPM    ) است و موجی از مقالات و علایق شاغلان در این زمینه بیش از یک دهه است که وجود دارد. BPM     در این مقاله بعنوان همه ی تلاشهای یک سازمان برای تحلیل و بهبود مستمر فعالیت های اساسی مثل تولید، بازاریابی، ارتباطات و دیگر عناصر اصلی عملیات شرکت تعریف شده است. فرایند کسب و کار مجموعه ای کامل از فعالیتهای هماهنگ پویا یا منطقی و مرتبط با وظایف است که باید به دنبال انجام ارائه ارزش برای مشتریان یا تحقق دیگر اهداف استراتژیک باشد. گرچه تحقیقات مختلف تجربی نشان می دهد که یک همبستگی مثبت بین مدیریت فرایند وموفقیت کسب و کار وجود دارد. هیچ مزیت قابل توجهی وجود ندارد که بتواند اعتیاد به مواد مخدر را توجیه کند. از آنجاکه تجربه عملی نشان داد که تعداد زیادی از برنامه ها و پدوژه ها شکست خورده اند. چندین مقاله برای شناسایی عوامل حیاتی موفقیت (CSF  ) در مدیریت فرایند کسب وکارتلاش کردند. بااین حال بسیاری از مقاله های افراد در پژوهش خود در یک چارچوب نظری ناموفق بودند. پس BPM هنوز تاحد زیادی تئوری است. در نتیجه در زمینه تحقیق، در حال حاضر سازماندهی نشده است و بدون طبقه بندی و امکان مقایسه نیست. BPM عمدتا در فاز مدی زودگذر باقیمانده است و مقالات هنوز بطور عمده آنچه را که واقعا BPMبدان معناست، توصیف می کنند. آنچه که شامل میشود، چگونگی استفاده از آن وغیره است. مشاوران مدیریت و دانشگاهیان مقالات مشابهی با این موضوعات می نویسند و حتی برخی ادعا می کنند که BPM فقط یک بسته بندی جدید ازایده های قدیمی برای تطبیق با یک موضوع جدید است. ودر نهایت برای هدایت رشد در صنعت مشاوره مورد استفاده قرارمی گیرد.

بنابراین سهم اصلی این مقاله فراهم آوردن یک اصول تئوری در این زمینه است. ترکیب سه تئوری زمینه ای یعنی اقتضائی، قابلیتهای پویا، تناسب وظیفه- فناوری پیشنهاد شده است. این اساسی برای توضیح تلاشهای موفق یا ناموفق BPM را ایجاد می کند. این اساس و پایه می تواند سپس برای مطالعه CSF درحالت کلی مورد استفاده واقع شود وبرای تحلیل CSF درهر نمونه ی خاص بکار رود.

ساختار این مقاله در زیر آمده است: ابتدا، نیاز به بررسی بیشتر CSF های BPM که ایجاد شده است می باشد. سپس رویکردی است که تئوری می باشد و از ترکیبی از سه نظریه ی زمینه ای ایجاد شده است. مطالعه ی موردی بانک از چارچوب نظری برای شناسایی CSF هادر تلاشهایBPM ارائه شده است. در نهایت، مفاهیم اصلی و فرصتهای تحقیقاتی بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.

 

لزوم عوامل حیاتی موفقیت (CSF) برای کاربرد در مدیریت فرایند کسب وکار BPM)) و فناوری اطلاعات (IT)

از آنجاکه در دوره های مختلف (مثل مهندسی مجددفرایند کسب و کار، تغییر فرایند کسب و کار و غیره) غالبا توصیف مفاهیم مشابه مورد استفاده قرار می گیرد، مقالات مختلف خلاصه شده اند تا تعاریف را در این مقاله متناسب کند. دوره BPM بطور مداوم برای توصیف مفهوم تعریف شده قبلی بکار می رود. در حالیکه تحقیقات زیادی در تکنیکهای مدلسازی فرایند و ابزارهای مربوطه وجود دارند، تحقیقات تجربی کمی برای عوامل وارزیابی موقعیت موفقیت وجود دارد. قبل از بررسی بیشتر CSF، موفقیت BPM باید بطور کامل تعریف شود. مطالعات قبلی اغلب فاقد این تعریف هستند. ازآنجاکه BPMمی تواند به دلایل مختلفی آغاز شودو تعریف موفقیت ممکن است متفاوت باشداز تحلیلهای واحد (بعنوان مثال پروژه، سازمان)، یک تعریف کلی از موفقیت ارائه شده است: BPM موفقتر است اگر بطور مداوم همراه با اهداف ازپیش تعیین شده هم داخل چشم اندازپروژه و فراتر از دوره زمانی طولانیترآن، ارائه شود. باوجود سرمایه گذاری قابل توجه در منطقه، بیشترین بررسی گزارش بعنوان 60-80% از ابتکارات BPM ناموفق بوده اند. بنابراین تعجب آور نیست که صنعت خدمات قانع نیست که یک رویکرد فرایند کسب و کار می تواند مزایای قابل توجه و ملموس و قابل اندازه گیری داشته باشد و اینکه ماهیت خطرپذیر BPM، یک بررسی مفصل از عوامل شکست وحیاتی موفقیت را برمی انگیزد. بطور کلی CSF یکی از اولین و فعالترین موضوعات پژوهشی می باشد. آنها می توانند بعنوان تعداد محدودی منطقه تعریف شوند که در نتیجه، اگر رضایت بخش باشند اطمینانی برای عملکردی موفق است. بطورکل در مقاله CSFهای نسبتا عمومی و مشابه را برای BPM ارائه می دهد. در زیرایستی ارائه شده است: پشتیبانی مدیریت ارشد، ندیریت پروژه، رئیس پروژه، همکاری بین بخشها و ارتباطات، کار نهایی کاربرو مدیریت عالی اغلب بیشتر همین را در نظر می گیرند. او باید تلاشهای BPM را آغاز و حمایت کند. بدیهی است که عوامل آشنای دیگر که اغلب در مدیریت سیستمهای اطلاعات سنتی مثل رهبری، سرمایه گذاری، ارتباطات و آموزش، ذکر می شوند، BPM رابخوبی بکار می برند. علاوه براین CSF های شناسایی شده برای BPM، غالبا برای موارد خاص هستند، اینکه آیا CSF های عملیات شرکتها در یک کشور یا صنعت بتوانندهمان عملیات رادر کشورهای دیگر انجام دهند به ندرت تایید شده است. معمولا بدون هیچ توضیح نظری یا دلیل دیگر برای انتخاب نوع خاصی از سازمان داده می شود. در چنین روشس، نه یافته های تعمیم یافته نه تفاوتهای بالقوه بین صنعتها نمیتوانند استخراج شوند. رویکرد سیستماتیک برای تغییر و بهبود سازمانی به نظر نادیده گرفته شده است. موضوع بسیار مهم، اطمینان از سرمایه گذاری موفق درIT است. از آنجاکه IT معمولا هم توانمند و تسهیل کننده ی تغییرات تعریف شده در پروژه های BPM می باشد. هرچند بخشهای زیادی در متمرکز کردن ارزش کسب و کار IT و اثر IT بر عملکرد کسب وکار وجود دارد، پس دیدگاه فرایند گرا، یک تعریف بهتر از روشهای مختلف استفاده از IT برای فراهم آوردن ارزش کسب و کار پیشنهاد می کند. پس ارزش IT باید در سطح فرایند/اندازه گیری سنجیده شود، تاجایی که انتظار داریم اثرات اولیه تشخیص داده شوند. تئوری زمینه ای پیشنهاد شده در این مقاله برای ارائه ی دیدگاههای بیشتر برای بررسی رابطه بین سرمایه گذاری IT و برنامه های BPM اشاره می کند.


تناسب بین محیط کسب و کار و فرایندهای کسب و کار

تئوری اقتضائی بیان می کند که بهترین روش برای سازماندهی وجود ندارد و اینکه یک روش سازمانی موثر در وضعیت های مختلف برای دیگران موفق نیست. سازمانها باید بطورموثری استراتژی هاو ساختارخود را با محیط رقابتی تطبیق دهند تا اینکه بطوکوثر عمل کنند. به بیان دیگر، روش سازمانی بهینه، باتوجه به محدودیتهای داخلی و بیرونی، مختلف است و به هیچ وجه بهترین روش جهانشمول برای مدیریت وجود ندارد. طراحی یک سازمان باید متناسب با محیط و سازمانهای موثر باشد نه اینکه فقط مناسب با محیط باشد ولی همچنین ارتباط بین زیرسیستم هایش وجودداشته باشد. تناسب بین ویژگیهای سازمانی وطرحهای فرایندهای کسب وکار استاندارد شده سیستمهای مورد پذیرش در موفقیت یا شکست احتمالی اجرا نقش دارد. این رویکردها بهترین اجرا را نشان می دهد که در جهتBPM ممکن است به اجتناب از برخی دام ها کند. هرچند خیلی خطرناک است که فرض شود کپی کردن فرایندهای کسب و کار یا رویکردهادر جهت بهبود از یک مورد موفق به مورد دیگر مزایای یکسانی بهمراه داشته باشد. بنابراین هرسازمان باید بدقت احتمالات و برنامه های BPM خودرا مطالعه کند. سرانجام، درک درست و بهترین عمل قابل تکرار را به احتمال زیاد برای ایجاد یک قابلیت پویا نباشد که در بخش بعدی بحث می شود.

 

تلاش های بهبود مستمر برای تضمین مزایای پایدار BPM

تلاش برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار BPM می تواند بهترین توصیف از نظریه DC باشد. این تئوری تلاش می کند برای کوتاه کردن یک منبع بر پایه ی مشاهده توسط تصویب یک رویکرد فرایندی پلی بزند. DC به شرکت برای تنظیم آمیخته منابع ور نتیجه حفظ پایداری مزیت رقابتی شرکتها کمک می کند. یک جنبه ی مهم شناسایی تواناییهای داخلی و خارجی است که مشکل می باشد و به احتمال زیاد برای پشتیبانی ازخدمات و محصولات باارزش می باشد. فرایندهای کسب و کار اغلب بررسی می شوند با یک شایستگی و اثربخشی فرایندهای کسب و کارغالبا با متغیری وابسته برای سنجش عملکرد تایید می شود. گرچه ممکن است DC برای ضمانت بهبود عملکرد کافی نباشد، آنها یک پیش نیاز می باشد. ازدیدگاه فرایندی، BPM اغلب بعنوان بهترین تمرین برای اصل مدیریت برای کمک به شرکتها در حفظ مزیت رقابتی درنظرگرفته می شود. در این مورد DC می تواند بعنوان مجموعه ای از فرایندهای قابل شناسایی و مشخصی مثل توسعه محصول تصمیم گیری استراتژیک و اتحاد تعریف شود. دیدگاه فرایند اجازه می دهد تا تحلیل، طراحی، مدیریت و بهینه سازی ساختار پویای یک کسب و کار صورت گیرد. بسیاری از مسائل مرتبط با تکامل فرایندهای کسب و کار و تنوع پذیری آنها هستند. این بدان معنی است که BPM یک پروژه ی زمانی نیست ولی باید یک تلاش مستمردرون سازمان بت بهبود مستمر در فرایندهای تجاری باشد. در نتیجه، اطمینان دائم از تناسب بین فرایندهای کسب و کار و فناوری نیاز است. هم بازسازی فرایندها و هم بهبود مستمر آنها نیاز به اطلاعات مناسب دارند.  

 

تناسب بین فرایندهای کسب و کار و فناوری

نقش فناوری در BPM می تواند بهترین توصیف برای کاربرد تئوری TTF باشد. تئوری TTF نشان می دهد که IT، احتمال زیادی برای داشتن یک اثر مثبت برعملکرد فردی و استفاده خواهد شد اگر توانایی های IT منطبق با وظایفی باشد که کاربر باید انجام دهد. به منظور توضیح فقدان موفقیت در سرمایه گذاری IT، مفاهیم TTFسطح سازمانی راگسترش می دهند، یعنی IT تنها یک اثر مثبت در عملکرد مثبت سازمانی دارد اگر منطبق با فرایندهای سازمانی باظد. اطمینان از IT سازمان در هم ترازی با فراهم کردن پشتیبانی برای استراتژی کسب و کار سازمانی یا برای موفقیت سازمانی حیاتی است. در تئوری این روش آنچه مورد استفاده است IT مهم نیست، فرایندهای کسب وکارانجام می شود. عملکرد IT شرکت باید به فرایندهای سازمانی وهمراه با اطلاعات سازمانی نیاز است. یعنی اثبات مثبت بودن ITسخت است و موارد بیشتری از اجراهای نادرست موفقیت که گزارش شده است. یک ادعای شناخته شده این است که IT تبدیل به کالا شده است که نمی تواند مزیت رقابتی پایدار با خود داشته باشد. باوجود سرمایه گذاری قابل توجهی در IT تعدادقابل توجهی از شرکتها قادر نیستند که مزایای لازم را بطور موثر در کسب و کارخود و سپس پیاده سازی استراتژی است.  

 

مطالعه موردی

مطالعه موردی بعنوان یک روش تحقیق در زیرمجموعه های یافته های نظری تعیین می شود، یعنی برای نشان دادن چگونگی ترکیب سه نظریه ی اساسی می تواند CSF هارا شناسایی کند و بهبود یافتن نتیجه ی موفقیت آمیز احتمالی از تلاشهای BPMاست. هدف از این مطالعه موردی آماده کردن لیستی از CSF ها نیست ولی برای ارتباط سه نظریه در تعریف CSF ها می باشد. با این وجود، CSF های پیشنهادی کاملا مبتنی بر تئوری برای اطمینان از تعمیم پذیری/اعتبار خارجی یافته است. رویکرد مطالعه موردی انتخاب شده از یک مزیت مجزا در وضعیتی که چطور یا چرا سوالات پرسیده شده درباره ی مجموعه معاصر وقایع کم یا کنترلی اعمال نمی شود. مطالعات موردی، نوعاُ روشهای جمع آوری داده ها مثل مصاحبه، پرسشنامه، و مشاهدات را ترکیب می کنند. درنهایت پژوهش مطالعه موردی برای مقابله با بخشهایی استفاده شده که هنوز در درک و کشف مرحله توصیف هستند و یک راه پیشنهادی برای تحقیق در این بخش نوظهور است. صنعت بانکداری بعنوان نمونه انتخاب شد. به چند دلیل این بخش یک نمونه خوب وبخصوص شده است. امروزه یک محیط رقابتی وجود دارد که در آن BPM بطور مداوم نیاز به بهبود عملکرد فعالیتهای کسب و کار و فعال کردن جهت استخدام، نظارت و هماهنگی دارند. بانکها غالبا زنجیره ارزش خود را بطور مستقل در واحدهای عملیاتی، تقویت می کنند که اهمیت BPM را نشان می دهد. بانکها اثر BPMموثر را با توجه به اثرعملکرد فرایند در عملکرد کسب و کار جمع آوری می کنند. ایجاد و تصحیح اطلاعات یک فعالیت هسته ای دربانکداری است و اثر نوآوریهای IT احتمالا بیشتر از صنایع دیگر است و بانکها ضرورتا نیاز به IT برای هماهنگ کردن حجم زیادی اطلاعات دارند. سرمایه گذاریهای IT بعنوان ضرورتی برای انطباق و مدیریت هزینه با توجه به تشدید رقابت و بحران بخش مالی هستند. درحالیکه BPM در امر بانکداری خیلی مهم است. تقسیم کار بین سرتاسر ادارات، غالبا شدیدو بطور سنتی است. نکات اصلی نیز می تواند به سرویسهای دیگر ویا حتی تولید تعمیم داده شود.

 دسترسی به مطالب مهندسی صنایع

CSF ها براساس تئوری اقتضائی

تعیین استراتژیک

برای رسیدن به موفقیت درازمدت وعملکرد بهبودیافته، BPM باید به استراتژی سازمانی مرتبط شود. درک مفهوم استراتژیک یک برنامه BPM، برای افزایش ارزش بهبود فرایند ورابطه ی نزدیکتر استراتژیک بین استراتژی رقابتی و عملکرد عملیاتی، ضروری است. مهمترین پیش بینی BPM یعنی اجرای BPM فعال بعنوان بخشی از استراتژی کسب وکارسازمان همراه با تلاشهای متمرکز BPM درفرایندهای هسته ای کسب وکار مشتری است. ازطرف دیگر، فقدان رابطه بین پروژه های BPM و استراتژی، به یکی از دلیلهای اشتباه یافت شد. بعلاوه، تنظیم استراتژیک IT، بطوروسیعی دررابطه با مکاتبات وسازگاریIT واستراتژی کسب وکار داخل یک سازمان باید در دسترس باشد. ازآنجاکه بانک sky می تواند رده جستجو را دسته بندی کند، باید BPM رابرای بهبود موقعیت رقابتی اش استفاده کند. چندین موضوع مهم در رابطه با استراتژی بانک sky بوجود می آیند. برای مثال سوال اصلی فرایند توسعه خدمات جدید این است که آیا بانک sky بایدبطورفعالانه، نوآوریهای کارمندان راتشویق کند یا باید بجای آن، برکاهش هزینه ها تمرکز کند. سوال اصلی در فرایند مدیریت حسابداری این است که آیا همه ی فعالیت های این فرایند باید در هرشعبه ارائه شود یا باید شاخه های کوچکتر براساس ویژگی های بازار داخلی، تخصصی شوند. تبعیض مشابه، که آیا فرایند سرمایه گذاری بانکی باید برخدمات اصلی تمرکز کند یا باید خدمات پیشرفته ارائه کند. BPM نمی تواند پاسخ جامعی به چنین سوالاتی بدهد. بیشتر این مسائل باید در مرحله شکل گیری استراتژی حل شود. به این معنی که بخوبی اجراشود، استراتژی شرکت مشروط بر متغیرهای اقتصادی گسترده تر، ساختارصنعت، بازار، تامین کنندگان و ویژگیهای سازمانی است.

 

سطح سرمایه گذاری IT

اهمیت هماهنگی استراتژی IT با استراتژی کسب وکار برای مواجه شدن موفق با بازار رقابتی، بخوبی اجراشده است. یافته ها هیچ ارتباطی بین سطح هزینه های IT وعملکرد سرویس نسبی مشتری رانشان نمی دهد، شرکتها نباید باور غلط داشته باشند که IT بخودی خود مزیت رقابتی باخود می آورد. در واقع، شرکتها با استفاده از بیشنرین ورودی های تکنولوژیکی جدید براین باورند. بعلاوه IT خودش هیچ مزیت رقابتی بهمراه ندارد مدیران باید فرایندهای هسته ای از دید مشتری را مهندسی مجدد کنند. این مورد این واقعیت را تقویت می کند که محیط یک سازمان، یک متغیر مشروط در تعیین سطح سرمایه گذاری IT است. هرچند، اثر انواع مختلف سرمایه گذاری IT (سخت افزار، نرم افزار و خدمات) در عملکرد بانک آمیخته است. بررسی های مشابه، اثری اندک یا هیچ اثری را از IT درکاریی عملکرد بانکها یافته اند، درحالیکه مطالعات دیگر یک اثرمهم از اجرای IT در بهره وری وسوددهی بانکها یافته اند. دلیل اصلی اختلاف آنها ممکن است در تفاوت سنجش اثرIT و این حقیقت که IT می تواند هم پیامدهای مثبت و هم منفی داشته باشد، نهفته باشد. مابحث می کنیم که این غالبا بستگی به ارتباط کافی بین BPM و استراتژی دارد. سرمایه گذاریهای IT بعنوان یک ضرورت برای انطباق با اصول منطقی ومدیریت هزینه مطابق با رقابت شدید وبحران در بخش مالی درک می شود. بنابراین بانک sky نیاز به تعیین هم سطح سرمایه گذاری IT وهم پروژه هایی که بودجه های محدود داخل را حمایت خواهند کرد، دارد. بحران مالی جاری، حتی اهمیت تصمیم گیری را بیشتر افزایش می دهد. در سخنان رهبر پروژه بانک sky. صاحبان فرایند، مسئول انتخاب سطح بهینه و سرمایه گذاری آمیخته IT، فرض کرده اند، آنها بهبود بیشترین فرایندهای کسب و کار را شرکت می دهند.

 

سنجش عملکرد

سنجش عملکرد برای رسیدن به بهبود پایدار، ضروری است. بی میلی به سرمایه گذاری در تغییر سازمانی غالبا ناشی از فقدان راههای موثر و سازگاری برای سندسازی و پیگیری ماهیت و گسترش اثر آن است. مهم است که سطح فرایند / فعالیت سنجیده شود که اثر اولیه آن، مورد انتظار است. برنامه ها تمایل به فرایند خاص دارند و مزایا ممکن نیسا که در مجموع عملکرد منعکس شوند. فرایندهای جدید باید در زمان، هزینه های کیفیت تولید و سرمایه سنجیده شوند. سپس با فرایندهایی جایگزین مقایسه شوند. معمولا هرچند ارئه پوشش براحتی مقیاسهای درک شده می توانند یک چالش بزرگتر از اصل پیش بینی شده باشند. همه فرایندهای کلیدی باید در فرایند و معیارهای نتایج گرفته شده در مراحل بحرانی فرایند برای ارائه به نیاز مشتری، جلوگیری از خطا، کاهش تنوع، بهبود دوره زمانی و افزایش بهره وری پیگیری شوند. هررچند، بعنوان ادعای نظریه اقتضایی، اهمیت نسبی و انتخاب هر معیارمشروط به اولویتهای استراتزیک است. معیارهای جدید برای اندازه گیری بهره وری/موفقیت در هر فرایند در بانک sky پیشنهاد شدند (مثلا زمان متوسط/حداکثر برای تصویب اعتبار) و سنجیده شدند. از آنجاکه تمرکز استراتژیک بانک sky بررضایت وخدمت به مشتری است. تمرکز اصلی سنجش براطمینان از اجرای سریع وباکیفیت خدمات مشتری است. نتایج بهبود فرایند، باید از یک حلقه بازخورد به منظور بهبود مستمر برخوردار باشد (طبق تئوری DC). نتایج / دستیابی به آن اهداف می تواند بعنوان یک پایه برای تغییر ممکن است انتظار برود.

 

سطح تخصص کارکنان

متغیر مشروط دیگر، در تجارت و کاربرد کارمندان متخصص و عمومی برای انجام فعالیتها یی در هر فرایند لازم است. یک متخصص قادر است که دقیقا وظیفه اش را انجام دهد در حالیکه کارمند عمومی قادر به انجام بیش ازآن است. متخصصان سرعت معمول بیشتر و دانش عمیق تری از افراد عمومی دارند. آنها سریعتر کار می کنند و کیفیت بالاتری ارائه می کنند. از سوی دیگر در دسترس بودن کارمندان عمومی انعطاف پذیری بیشتر فرایند را به همراه دارد. نسبت بهینه متخصصان و عمومی ها در یک فرایند دیده می شود. و منابع ممکن است از افراد متخصص به عمومی یاروشهای دیگر تبدیل شود. یک سوال عمومی در بانک sky اینست که آیا کارمندان متخصص نیاز به آماده سازی برای فرایند تصویب اعتبار دارند. سوال مشابه این است که آیا هر شعبه باید یک خدمت کامل یا تنها خدمات خاصی بر اساس بازار داخلی ارائه کند. از آنجاکه صاحب فرایند در سوال فرایند نام برده نشد، پایایی سوال برای این معظل ارائه نشده است. جواب این است: مشروط به پیامدهای مورد نظر عملکرد و استراتژی است.

 

اجرای تغییرات پیشنهادی

موفقیت اجرای تغییرات سازمانی وابسته به کیفیت اجرای فرایند است. که نیاز به تلاشی مستمربین مدیرویک عامل تغییر دارد. درحالیکه عدم قطعیت در مرحله قبل از اجرا، برمفهوم استراتژیک تغییر تمرکز دارد، بعد بطور عمده رویه های مناسب برای اجرای تغییرات مرتبط است. عدم اطمینان مدیریت میانی در کمک به کارکنانشان در انتقال تغییرمهم است. بنابراین تمرکز معمول برتعداد کمی از فرایندهای کلیدی است که بازسازی همزمان پروژه ها رابرای همه فرایندهای مشخص ملزم به شکست می کند. بااین وجود، ماهیت وعللتغییرات سازمانی هنوز مشخص نیست و تحقیق بیشتربرای کمک به تعیین نحوه پیاده سازی و مدیریت تغییر نیاز است. بدیهی است که بردهای سریع اولیه و راه حل درازمدت در بانک sky دنبال میشود. از آنجا که تلاشهای قبلی برای معرفی BPM باشکست مواجه شد، پیشنهاد اصلی این بود که حداقل یک بخش تغییر پیشنهادی بسرعت برای نشان دادن نتایج اولیه برنامه اجراشود. به این ترتیب، این امر می تواندبرای دستیابی به حمایت مستمراز مدیران میانی و عالیودیگر کارکنان ساده ترباشد. طرح دیگر، ارائه یک برنامه عملی برای اولویتهای بهبودی مشخص (براساس فراوانی هرفرایند، سهم آن در بهره وری بانک ونیز تمایل کارکنان به مشارکت) و جدول تقریبی زمانی بود.

 

کاربرد سیستم بهبود مستمر

گزاره اصلی در تئوریDC بهبودهای مستمر است که ضروری هستند و هم فرهنگ سازمانی وساختارهای رسمی، باید آنرا تشویق کنند. مدیریت تغییر برای هم برنامه های BPM و هم اطمینان از بازده سرمایه گذاری IT ضروری است. اما شرکتهای کمی دردستیابی به بهبود مستمر موفق شدند. بنابراین یک سیستم مناسب، برای طراحی کردن یکپارچه سازی کیفیت مختلف و رویکردهای بهبود فرایندگرا نیاز است. مدیریت ارشد باید حامی مهمی باشد تا مدیریت میانی / مالکان فرایند باید نیروهای هادی کلیدی برای عمومی کردن مفهوم باشند. در بانک sky، تشویقهای رسمی و غیر رسمی برای نو آوریهای کارکنان پیشنهادشده بود. فرایند پیشنهادی باید تاحدی فرموله شود وهرکارمند یک پاسخ برای پیشنهادخود از مالک فرایند دریافت کند. علاوه بر این همه کارکنان باید به نسخه های رایج مدلهای فرایند کسب و کار دسترسی داشته باشد. مدل باید بطور مداوم به منظور اطمینان از اینکه آنها باوجود پیشرفتهای ثابت، به روز باقی بمانند، بررسی شود.


ادامه مطلب و دانلود