سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ دیجی پاورپوینت

یک وبلاگ آموزشی با دسته بندی موضوعی

جنبش مشروطیت

جنبش مشروطه خوا هی یا جنبش مشروطیت که به آن انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت هم می گویند، در تعریفی ساده، مجموعه تلاش ها و رویدادهایی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب نخستین قانون اساسی کشور ایران انجامید.


روز چهار دهم مرداد ...

هنوز هم با وجود گذشت سال ها از انقلاب مشروطه، روز چهاردهم مرداد ماه یادآور روزی بزرگ برای ایرانیان است. چرا که این روز را آغاز حرکت مردم ایران به سوی نفی استبداد و سپردن بخشی از مسئولیت اداره امور به مردم می دانند. روزی که مبارزات مردم برای توقف استبداد و کم رنگ شدن حاکمیت خودکامه نتیجه داد و هرچند به نقطه عطف موردنظر نرسید اما مقدمه ای برای خودباوری ایرانیان به منظور نیل به موفقیت ها ی بیشتر بود. به گونه ای که برخی مورخان، ایجاد خودباوری حاصل از مشروطه را مقدمه ای برای پیروزی هایی همچون ملی شدن صنعت نفت و حتی پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 خورشیدی می دانند.

در آن زمان هدف این بود که پادشاهی را در ایران به پادشاهی مشروطه تبدیل کنند. پادشاهی مشروطه نوعی از حکومت پادشاهی است که در آن بر خلاف پادشاهی مطلقه، قدرت پادشاه مطلق نیست بلکه مشروط است. حکومت سلطنتی مشروطه دارای قانون اساسی بوده و برای اداره کشور نهاد انتخابی (مانند مجلس های عوام یا خواص) در نظر گرفته می شد. جالب است که هم اکنون نیز بنا بر آمار سازمان ملل متحد، 7 کشور از 10 کشوری که دارای بهترین شرایط زندگی در دنیا هستند با حکومت سلطنت مشروطه اداره می شوند. این نوع حکومت میزانی از دموکراسی و قانونگرایی را در خود دارد و معمولاً در اثر رفرم یا انقلاب در حکومت های پادشاهی، ایجاد می شود.

جنبش مشروطه خواهی یا جنبش مشروطیت که به آن انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت هم می گویند، در تعریفی ساده، مجموعه تلاش ها و رویدادهایی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب نخستین قانون اساسی کشور ایران انجامید.

 

نهضت مشروطه و دو جریان فکری معارض

 در آستانه مشروطیت، دو جریان فکری معارض رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جریان اول متعلق به هیأت حاکم بود که می کوشید وضعیت موجود، یعنی حکومت استبدادی، را حفظ کند. جریان دوم که از سو ی نخبگان جامعه یعنی روحانیان و روشن فکران رهبری می شد، تغییر وضعیت موجود و استقرار وضعیت جدید را خواهان بود. اینان در نهایت درصدد محقق ساختن حکومتی بودند که خواستگاه آن ملت و زمامدارانش برگزیدگان او باشند، همچنین اعمال حکومت با استفاده از تفکیک قوا محدود، و حقوق و آزادی های مردم اعاده شود.

 

مشروطه چگونه آغاز شد؟

ریشه های مشروطه را باید در رشد کشورهای مختلف بویژه کشورهای غربی و سکون ایران یافت. آن زمان بر اثر سفر برخی نخبگان ایرانی به فرنگ، آشنایی مختصری با شرایط زندگی و به تبع آن حکومت داری در سایر کشورهای جهان ایجاد شده بود و به همین دلیل اندک اندک شاهد رشد تفکر مشروطه خواهی در جامعه ایران زمان قاجار بودیم. تفکری که برخی آن را درخواست برای استقرار عدالت در جامعه ارزیابی می کردند اما در معنایی فراخ تر، به مفهوم تمایل برای کاهش خودکامگی شاه و دخیل کردن نخبگان و سپس مردم در اداره امور جامعه بود. خواسته ای کلی که تحقق آن با توجه به تعاریف متفاوتی که از آن ارائه می شد به راحتی امکانپذیر نبود. آن هم در جامعه قاجاریه که سلطنت مطلقه، جزء جدایی ناپذیر حکومت بود.

در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید. احمد کسروی در کتاب انقلاب مشروطه ایران می نویسد و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و آنان خود کاری نمی کردند و دیگران. کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود باز می ماند را هم نمی گذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر کاردانی بود و به شایندگی کارها را پیش می برد ول ی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد. در زمان ناصرالدین شاه میرزاتقی خان امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران می کوشید و ... ناصرالدین شاه او را کشت ... سپس هم حاجی میرزا حسین خان سپهسالار به کارهایی برخاست ... ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند.

 

نقش روحانیان در جنبش مشروطه

نوشته های روشن فکرانی مثل حاج زین العابدین مراغه ای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده ومیرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینه ها ی مشروطه خوا هی را فراهم آورد. سخنرانی های سید جمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا می کرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهره نما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر می شدند نیز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش می داشتند.

 

ماجرای گران شدن قند

 

در کتاب های درسی تاریخ دوره های راهنمایی خوانده بودیم که جرقه های اولیه مشروطه از اعتراض به گرانی قند زده شد. اگرچه از مدتی قبل شورش ها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش وقتی بود که علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دو سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تأئید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و طرح خواسته تأسیس عدالتخانه پرداختند.

 خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیونوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به می ان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عده ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به مسجد حضرت عبدالعظیم رفتند و در آن جا تحصّن کردند. مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد و علما با احترام به تهران بازگشتند. هنگامی که مظفرالدین شاه به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سید محمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی، به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک خواهند کرد و به عتبات عالیات خواهند رفت. بازاریان و عده زیادی از مردم به تحصن در سفارت انگلیس اقدام کرده و خواهان آزادی علما و تشکیل عدالتخانه شدند.

هرچند که ماجرای تحصن در سفارت انگلیس موضوعی بود که بیش از سایر مسایل مرتبط با مشروطه به آن پرداخته شده است. عین الدوله با گسترش نا آرامی ها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد. در ابتدای حرکت، مسل?ه اصلی، عدالتخانه و عدالت خواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه می گفتند. با اوجگیر ی نهضت، به تدریج مسئله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه مطرح شد. بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در 14 مرداد 1285 امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.

 

ماجرای به توپ بستن مجلس

سید جمال الدین واعظ به همراه ملکالمتکل مین، میرزاجهانگیرخان، سید محمدرضا مساوات، بهاالواعظین و میرزا داود خان در لیست هشت نفری بود که محمدعلی شاه قبل از به توپ بستن مجلس، درخواست تبعید آنها را از ایران کرده بود. جمالالدین واعظ همراه با ملک المتکلمین رهبری گروه های بزرگی از مشروطه گرایان را به عهده داشتند.

لی مجلس با درخواست شاه برای تبعید برخی از مشروطه خواهان مخالفت کرد. سرانجام در اثر ایستادگی و سرپیچی از فرمان شاه، بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در 23 جمادیالاول 1326 ( 2 تیر 1287 / 23 ژوئن 1908) به توپ بستند. وکلا از مجلس پراکنده شدند و عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادی خواهان پرداخت. ملک المتکل مین و می رزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند.

پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادی خواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبه رو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند. از جمله مهم ترین دلایل شکست مشروطه خواهان متفرق شدن نیروهای محافظ مجلس بود که برخی از وکلا برای آن که بهانه به دست شاه ندهند نیروهای محافظ مجلس را متفرق کردند و حتی مهمات و اسلحه ای که برای دفاع در نظر گرفته شده بود را از مجلس خارج کردند و با این کار به طور غیر مستقیم زمینه شکست مدافعین مجلس را فراهم کردند. شکست در تهران شروع دوره ای بود که به استبداد صغیر مشهور است و به قیام در شهرهای دیگر کشور منجر شد.

در حقیقت جنبش مشروطه خیزشی مردمی بود که برای مبارزه با استبداد و خودکامگی پایه ریزی شد و همه قشرهای مردم با همه اعتقاد و باورهای خود در آن سهیم بودند. پس از آنکه بابیان دست به اقدامات جمعی و انفرادی علیه قاجار زدند و سرکوب شدند، متهم ساختن فعالان جنبش مشروطه به بابی بودن یکی از شایعترین و متداولترین روش هایی بود که برای سرکوب آنان توسط دولت استبداد استفاده می شد. دستگاه استبداد از یکسو تحت عنوان بابی گری مشروطه خواهان را می کوبید و از طرف دیگر دست آنها در دست سران بهاییان بود و از آنها هم برای سرکوب مشروطه خواهان کمک می گرفت. شخصیت های برجسته دیگری که در آن دوران فعال بودند از این اتهام بی نصیب نماندند مانند سید جمال الدین حسینی اسدآبادی، آقا شیخ هادی نجم آبادی و شیخ رضا کرمانی و سید جمال واعظ و این تهدیدی بود تا صدای مخالفی از کسی شنیده نشود. در مقابل، دفاع عملی علمای بزرگ حوزه های تهران و نجف از آنان، تأثیر این توطئه را خنثی می کرد.

 سید محمد طباطبایی، روحانی برجسته مشروطیت سیدمحمد طباطبایی، یکی از روحانیان برجسته نهضت مشروطیت بود که در دو حوزه فکر و عمل پیشرفت؛ یعنی هم در تدوین ایدئولوژی و هم در بسیج مردم نقش داشت. او در فعالیت های خود برضد حکومت عین الدوله با قاطعیت فراوانی تأسیس عدالت خانه و مجلس شورا یا انجمنی را که در خدمت مردم باشد، درخواست می کرد. او با صراحت اعلام می کند که از حکومت جز دادگری نمی خواهد و هدف او بنیان گذار ی مجلسی است که معلوم کند که چه اندازه مردم بیچاره ایران از ستم حکومت های محلی رنج می کشند. او می گوید دادگری، اجرای قانون اسلام و تأسی س مجلسی را می خواهد که با پادشاه و گدا یکسان رفتار کند.

 

نقش علمای نجف در حمایت از نهضت مشروطیت

علمای ایرانی مقیم نجف، همچون آیات عظام تهرانی، خراسانی و مازندرانی، نقش مؤثری در حمایت از نهضت مشروطیت ایفا کردند. به طوری که اگر پشتیبانی این رهبران بزرگ روحانی نبود، روشن فکران قادر نبودند حمایت اقشار مردم را برای پیروزی نهضت مشروطیت جلب نمایند. فتواها و اعلامیه های علمای ایرانی مقیم نجف در بسیاری از موارد نقش تعیین کننده ای داشت که به صورت اعلامیه، فتوا، تلگراف و رساله ها ی کوچک و بزرگ در دسترس مردم قرار می گرفت. گرچه نوشته های منظمی از آن سه مجتهد بزرگ بجا نمانده، ولی نوشته ها ی پراکنده ای که در موارد گوناگون از آنان صادر شده به ما کمک می کند که از انگیزه علمای ایرانی مقیم نجف در ماجرای نهضت مشروطه، تا حدودی آگاه شویم. در یکی از نامه هایی که آخوند خراسانی به ایران برای مردم زندگی راحت « می فرستد، می نویسد که هدف او و همکارانش در حمایت از مشروطه این است که و نیز .» بیاورند، ستم را از سرشان بردارند و از ستم دیدگان پشتیبانی و به کسانی که گرفتار هستند کمک کنند می افزاید که می خواهد قانون خدایی را اجرا و کشور اسلامی ایران را از حمله کفار نگاهبانی کند.


ادامه مطلب و دانلود